کد مطلب:129398 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125
مسلم برای مقابله با ابن اشعث نیروی نظامی می فرستد
مسلم پس از آگاهی بر اقدام دسته های ابن زیاد به فرماندهی كثیر بن شهاب، محمد بن اشعث قعقاع، شمر، شبث و حجّار برای دور كردن مردم از وی و قطع كمك و دستگیری مجاهدانی را كه از نواحی كوفه به وی می رسیدند نیروی نظامی را به فرماندهی مجاهد، عبدالرحمن بن شریح شبامی از مسجد اعزام كرد تا ابن اشعث راشكست دهد و به كاخ باز گرداند، در روایت طبری آمده است: «ابن عقیل عبدالرحمن بن شریح شبامی را از مسجد به سوی محمد بن اشعث فرستاد. وی پس از دیدن كثرت نیروهایی كه به جنگ وی آمده اند آغاز به عقب نشینی كرد وقعقا بن شور ذهلی به محمد بن اشعث پیام داد كه من از عرار به ابن عقیل رسیده ام و محمد از جایگاهش عقب نشست و از جانب دارالمرومیین خود را به ابن زیاد رساند.» [1] .
گویا نیروهای مسلم نه تنها مجموعه محمد بن اشعث، بلكه همه دسته هایی را كه ابن زیاد برای بر افراشتن پرچم امان و شكست دادن مردم و دستگیری انقلابیون فرستاده بود، شكست دادند. به این دلیل كه این دسته ها با فرماندهانشان بار دیگر به كاخ باز گشتند؛ و به احتمال قوی آنان شكست خورده عقب نشسته بودند. در این میان عبیدالله زیاد از همه بیستر می ترسید. روایت طبری می گوید: «هنگامی كه كثیر بن شهاب، محمد و وقعقاع با خویشاوندان زیر فرمان خویش نزد عبیدالله آمدند، كثیر خطاب به وی گفت: خداوند كار امیر را راست گرادند، بسیاری از مردم شامل اشراف و پاسبانان و خانواده و دوستان شما در قصر با شما هستند، ما را به جنگ آنان بفرست! ولی عبیدالله نپذیرفت و برای شبث بن ربعی پرچمی بست و او را بیرون فرستاد!» [2] .
گویا نیروهای مسلم نه تنها مجموعه محمد بن اشعث، بلكه همه دسته هایی را كه ابن زیاد برای بر افراشتن پرچم امان و شكست دادن مردم و دستگیری انقلابیون فرستاده بود، شكست دادند. به این دلیل كه این دسته ها با فرماندهانشان بار دیگر به كاخ باز گشتند؛ و به احتمال قوی آنان شكست خورده عقب نشسته بودند. در این میان عبیدالله زیاد از همه بیستر می ترسید. روایت طبری می گوید: «هنگامی كه كثیر بن شهاب، محمد و وقعقاع با خویشاوندان زیر فرمان خویش نزد عبیدالله آمدند، كثیر خطاب به وی گفت: خداوند كار امیر را راست گرادند، بسیاری از مردم شامل اشراف و پاسبانان و خانواده و دوستان شما در قصر با شما هستند، ما را به جنگ آنان بفرست! ولی عبیدالله نپذیرفت و برای شبث بن ربعی پرچمی بست و او را بیرون فرستاد!» [2] .
[1] همان.
[2] همان.